
روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد ا رها کنه .
همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟
غضنفر گفت: من برایت نامه مینویسم….
همسرش گفت: ولی تو نه نوشتن بلدی و نه من خوندن !
غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم … تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟
خلاصه غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..
این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!؟؟؟

حال ترجمه از زبان همسرش
خط اول :حالت چه طوره زن؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه….
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :غضنفر از آلمان…
نظرات شما عزیزان:
|